فیلم های عاشقانه چگونه بر دیدگاه ما نسبت به عشق تاثیر می گذارند؟
به گزارش اخبار ورزشی، فیلم های عاشقانه شیرین و دلنشین هستند اما اگر آن ها را پرتره ای از عشق واقعی در نظر بگیرید، آسیب زا و خطرناک خواهند بودند و دیدگاه شما را نسبت به عشق دستخوش تغییر می نمایند.
اگر معدود فیلم های عاشقانه تلخ و سیاه را کنار بگذاریم، بیشتر آثار این ژانر فضای گرم و ملایمی دارند، احساسات خوبی به شما منتقل می نمایند و در مجموع سرگرم نماینده محسوب می شوند. تقریبا همه این فیلم ها دارای یک ویژگی مشترک هستند: آن ها دیدگاهی آرمانی نسبت به عشق دارند، به طوری که حالا تقریبا همه منتظر هستند تا یکی از همین قصه های خیالی در زندگی شخصی شان رخ دهد و نوبت آن ها هم برسد تا عشق سینمایی را تجربه نمایند. واقعیت اما این است که فیلم های عاشقانه، فیلم هستند و نه چیزی بیشتر. آن ها به صورت هدفمند از شخصیت های زیبا و مجذوب کننده بهره می برند و شامل عناصر داستانی هیجان انگیز می شوند و با در نظر گرفتن همه جوانب، هدف اصلی آن ها خلق فانتزی است، یک رویای خیالی.
این فیلم ها هنگامی خطرناک می شوند که به وسیله مخاطب جدی گرفته می شوند، مخاطبی که این آثار ساختگی را با واقعیت اشتباه می گیرد و فکر می نماید عشق در دنیای واقعی سازوکار مشابه ای دارد. ما نمی توانیم رابطه فیلم ها و زندگی را نادیده بگیریم، این آثار اغلب با الهام از دنیا واقعی خلق می شوند و سپس این قابلیت را دارند تا بر دنیا واقعی تاثیر بگذارند و دیدگاه های تازه ای به مخاطب بدهند که این دیدگاه ها می تواند مثبت یا منفی باشد اما وقتی از تاثیرگذاری صحبت می کنیم در چه موردی صحبت می کنیم؟
فیلم های عاشقانه واقع گرایانه نیستند
فیلم های عاشقانه شاید ریشه در دنیا واقعی داشته باشند اما همیشه مبتنی بر واقعیت نیستند که دلایل مشخصی دارد. آن ها این گونه طراحی شده اند تا تجربه ای را به مخاطب عرضه نمایند که در زندگی شخصی اش ندارد یا آرزو دارد که داشته باشد. آن ها وعده یک خاتمه خوش را می دهند، ابراز عشق هایی می بینید که قند را در دل شما آب می نماید، سکانس های رویاگونه ای دیدن می کنید که منجر به فکروخیال می شوند و با شخصیت های دوست داشتنی و زیبایی آشنا می شوید که ضعف یا نقصی ندارند.
وقتی همه این اِلمان ها در کنار یکدیگر قرار می گیرد، نتیجه یک فیلم خیال پردازانه است که برای مدتی کوتاه شما را مجذوب خود می نماید. اینکه برای لحظاتی، عشق میان دو شخصیت را احساس کنید و به شما قدرت و زیباییِ عشق یادآوری گردد، اتفاق خوبی است اما در دنیای واقعی، همه چیز آرمانی، راحت و بدون چالش نیست. فیلم ها به شما نشان نمی دهند که شخصیت ها پس از یک روز کاری خسته نماینده، با کمترین انرژی به خانه آمده اند، دغدغه های مالی دارند، مجادله های کوچک و بزرگ پیرامون مسائله روزمره را نمی بینید و پیچیدگی های یک رابطه تا حد زیادی کم رنگ می گردد. در مقابل، فیلم های عاشقانه چکیده ای از لحظات خوب را به شما نشان می دهند که تنها بخش کوچکی از یک رابطه است.
رفتارهای زشت و ناپسند عادی سازی و توجیه می گردد
اگر فیلم عاشقانه دیدن می کنید، حتما با ژست های رمانتیک رایج آن ها آشنایی دارید: یکی از شخصیت های قصه خود را به فرودگاه می رساند تا به دیگری ابراز عشق کند یا بی خبر جلوی راه فرد سبز می گردد تا به او بگوید که عاشق شده است. این سکانس ها قرار است به اصطلاح احساسی باشند اما در حقیقت رفتارهای نامتعارف را عادی سازی می نمایند؛ اختلال عشق وسواسی را نمی توان با رفتارهای عاشقانه سالم یکی دانست. اینکه رفتارهای وسواس گونه یا ورود به حریم شخصی دیگران، عاشقانه ترسیم می گردد، فاصله زیادی با دنیای واقعی دارد که چنین رفتارهایی محکوم به شکست است. افزون بر این، برخی از روابط عاشقانه فیلم ها از پایه واساس مشکل دارند و نسخه مسمومی از عشق را تبلیغ می نمایند.
همچون رابطه ادوارد کالن و بلا سوان در گرگ ومیش که سلطه گری و سوءاستفاده در آن موج می زند. در رابطه این دو شخصیت مسائل زیادی به چشم می خورد، آن ها به وضوح در حال آسیب زدن به دیگری هستند اما سازندگان بی تفاوت از کنار این مسائل عبور می نماید و یک رابطه مسئله دار را رمانتیک جلوه می دهند و مخاطب جوان هم تحت تاثیر قرار می گیرد.
نظریه کاشت
آن هایی که در رابطه هستند یا در گذشته بوده اند، به خوبی می دانند که یک رابطه عاشقانه تا چه میزان پیچیده و چالش برانگیز است و به مسئولیت پذیری، تعامل، درک بالا و صداقت احتیاج دارد. با وجود این، نوجوان یا جوانی که هنوز روابط عاشقانه را تجربه ننموده است شاید فکر کند که آن ها شبیه فیلم ها هستند و از این آثار سینمایی چیزهایی را یاد بگیرد که کاملا غلط است.
اینکه از فیلم ها و سریال ها تاثیر بگیریم، بدیهی است زیرا در عصری زندگی می کنیم که دیدنی آن ها از تفریح های روزمره ما به شمار میرود. علاوه بر این، همیشه با آثاری روبه رو می شوید که به زندگی شخصی یا نوع نگاه شما نزدیک است یا با شخصیت هایی آشنا می شوید که می توانید با آن ها هم ذات پنداری کنید (حتی با اینکه چندان واقع گرایانه نیستند).
مشکل اما این است: وقتی چیزی به وفور تکرار می گردد، این پتانسیل را دارد تا جایگزین واقعیت گردد یا آن را تغییر دهد. نظریه کاشت که در دهه 70 میلادی به وسیله جرج گربنر مطرح شد، به همین مسئله اشاره دارد. این نظریه درباره تاثیر تدریجی و بلندمدت رسانه بر شکل گیری تصویر ذهنی مخاطب از دنیای اطراف است و نشان می دهد که رسانه چه تاثیری بر دیدگاه های بیننده دارد. کسی که برای مثال فیلم های عاشقانه زیادی دیدن می نماید، ممکن است ناخواسته به این باور برسد که عشق واقعی همان چیزی است که در فیلم ها می بیند. در نتیجه باید هوشیار باشید و اگر قرار است تاثیر بگیرید، سعی کنید چیزهایی باشند که شما را به انسان بهتری تبدیل می نمایند.
ناامیدی محض
این سکه یک روی دیگر هم دارد. فیلم های عاشقانه گاهی باعث می شوند تا برخی از آدم ها احساس ناامیدی نمایند و از جست وجو برای عشق دست بکشند زیرا خود را با شخصیت ها و رویدادهای سینمایی مقایسه می نمایند و در این مقایسه ناعادلانه، آدم های معمولی هیچ شانسی ندارند. حتی افرادی که رابطه دارند هم ممکن است تحت تاثیر قرار بگیرند زیرا به این مسئله فکر می نمایند که چرا شریک زندگی آن ها همچون فیلم ها رفتار نمی نماید یا چرا داستان عاشقانه زندگی اش شبیه فیلم ها نیست.
همه سزاوار این هستند با کسی باشند که با آن ها را درست رفتار می نماید اما فیلم ها در این زمینه به حدی اغراق می نمایند که نتیجه عکس می دهد و در بیننده انتظارات غیرواقعی ایجاد می گردد. برای مثال در فیلم ها می بینید که یک شخصیت نیمه گمشده خود را بدون هیچ زحمتی پیدا نموده است و ناگهان وارد یک رابطه عاشقانه ایده آل می گردد، در حالی که در واقعیت، طرفین برای بهبود یک رابطه باید کوشش نمایند. یا می بینید که شخصیت ها درک عجیبی از یکدیگر دارند اما در واقعیت، طرفین باید تبادل نظر و فداکاری داشته باشند تا به چنین مرحله ای برسند. شاید افرادی که رابطه عاشقانه بلندمدت داشته اند، در مقایسه با یک فیلم ساختگی که نگاهی سطحی به دنیا دارد، راهنمای بهتری برای شما باشند.
فیلم های عاشقانه دفترچه راهنمای شما در زندگی نیستند و باید آن ها را در همان چارچوبی که ساخته شده اند سنجید: یک تجربه سینمایی سرگرم نماینده. شاید احتیاجی به گفتن نباشد اما انسان ها با یکدیگر فرق می نمایند و روابط عاشقانه هم نمی توانند شبیه یکدیگر باشند. شما نمی توانید چیزهایی که در یک اثر سینمایی دیده اید را به روابط شخصی خود تعمیم دهید و نمی توانید انتظار داشته باشید که روابط شما از هر نظر ایده آل باشند. ما احتیاج داریم به درک عمیق تری از عشق برسیم، در پی روابط سالم باشیم و اگرچه فیلم ها یک منبع خوب برای یادگیری هستند اما در این زمینه بهتر است به سراغ منابع دیگر بروید.
منبع: MovieWeb
منبع: دیجیکالا مگ