پشت پرده عجیب کانال های مشکوک هواداری سرخابی ها
به گزارش اخبار ورزشی، سه چهار دهه پیش هواداران استقلال و پرسپولیس گوششان به دهان سهراب بوقی یا ممد بوقی روی سکو ها بود تا شعارهایشان را تکرار نمایند. حتی بازیکنان هم حواسشان به شعار های آن دو نفر بود که مبادا از آن ها انتقاد گردد و کنجکاو بودند که بدانند چه شعار تازه ای برایشان ساخته شده است. زمان و ناراحتی از باخت ها تعیین بود و تمام تسویه حساب ها با بازیکنان یا مربیان در همان ورزشگاه و همان روز انجام می شد و نهایتا به کیهان ورزشی یا دنیای ورزش روز بعدش می کشید و به اتمام می رسید.
روزنامه فرهیختگان در ادامه نوشت: زمانه، اما تغییر نموده است. الان فرمان مدیریت هواداری از روی سکو ها خارج شده و به دست کسانی افتاده که ممکن است حتی در عمرشان ورزشگاه را از نزدیک هم ندیده باشند؛ آدم هایی که اکثرشان به زور به 20 سالگی رسیده اند و مبنای فوتبالی شان علی کریمی یا فرهاد مجیدی هستند و اصلا چیزی از دهه 50 و 60 باشگاهایشان نمی دانند. ادمین هایی که به هر قیمتی دوست دارند اعضای کانال هایشان بالاتر بفرایند و برای رسیدن به هدفشان هر کاری می نمایند و حتی ترسی از دروغ نویسی و حتی ضربه زدن به تیم خودشان هم ندارند.
داستان کانال ها و صفحات اینستاگرامی در چندسال اخیر اساسا تغییر نموده است. اگر 10 سال پیش دوقطبی سازی شامل استقلال و پرسپولیس می شد، حالا، اما دوقطبی کردن در داخل یک باشگاه اتفاق می افتد. آقای مدیرعامل علیه عضو هیات مدیره یا سرمربی تیم خودش خبر پخش می نماید و از کانال های هواداری به عنوان بازوی اجرایی قدرتمند خودش استفاده می نماید و به فرجام تیمش هم نمی اندیشد.
دیگر دوران حیا کن، رهاکن روی سکو ها گذشته است و گوشی های موبایل، وسیله ای شده اند برای جابه جایی مربیان، بازیکنان و حتی مدیران عامل باشگاه های فوتبالی و حتی غیرفوتبالی. کانال های هواداری، دیگر بستری برای کری خوانی های مرسوم و عادی نیستند و تبدیل به بنگاه های نفرت پراکنی شده اند. مواجهه های بومی و جغرافیایی، سیاسی و حتی مذهبی از اتفاقاتی است که این کانال ها ایجاد نموده اند. ادمین های این کانال ها عموما از رسانه چیز زیادی نمی دانند و وقتی درباره سواد رسانه ای با آن ها صحبت می کنی، آنقدر تعجب می نمایند که انگار با زبان چینی با آن ها حرف می زنی. دیده شدن، کسب درآمد های اقتصادی بالا، تاثیرگذاری روی نقل وانتقالات و تصاحب سمت های اجرایی در باشگاه ها از دلایلی است که باعث فعال شدن این کانال ها شده است.
پولو بردار و فرار کن
این داستان واقعی است؛ آقای مدیرعامل یکی از باشگاه های مشهور با ادمین یکی از کانال های پرطرفدار تماس می گیرد و از او شماره حساب یا کارت می خواهد و در ازای پرداخت مبلغ چشمگیری از او می خواهد که خبری علیه عضو هیات مدیره تیم خودش منتشر کند. بعضی از مقامات باشگاه هم که اصلا خودشان سایت یا کانال اختصاصی دارند و خبرهایشان را همان جا پخش می نمایند. نکته ویژه درباره بعضی از ادمین ها ارتباطات نزدیکشان با باشگاه هاست. قطعا اعضای کانال های هواداری به خاطر احتمال رسیدن به اخبار دست اول در این کانال ها عضو می شوند و می مانند. اگر قرار باشد اخبار رسانه های دیگر را در این کانال ها ببینند که دیگر ماندن و عضوشدن معنایی ندارد. پس چاره این است که یا اخبار محرمانه را بخرند یا اخبار داغ را بسازند. این یکی از راه های کسب درآمد است و راه دیگر، دریافت تبلیغات.
با توجه به اطلاعاتی که از فضای مجازی به دست آمد، هزینه تعرفه تبلیغات در کانال هواداری پرسپولیس به شکل های مختلف است. در این کانال تبلیغات زیر 12 ساعت اصلا قبول نمی نمایند و هزینه بارگذاری مجدد هم 650 هزار تومان است. هزینه پین برای هر ساعت 200 هزار تومان است و در صورت درخواست بیش از دو ساعت پین، هر ساعت 150 هزار تومان خواهد بود. در ضمن به ازای هر 10 هزار بازدید پست آخر 150 هزار تومان اضافه می گردد. به جز این ها اطلاعات مهم دیگری درباره تعرفه کانال های هواداری پرسپولیس وجود دارد و آن هم تقسیم تعرفه به دو زمان شب و روز است. طبق آمار به دست آمده و باتوجه به نزدیکی به بازی های مهم روزانه بین 3 تا 10 تبلیغ در این کانال ها منتشر می گردد. این اعداد می تواند بیشتر هم بگردد. حالا می گردد درآمد این کانال را محاسبه کرد.
در کانال هواداری استقلال کمی این هزینه ها متفاوت است. در این کانال تبلیغات را به دو نوع A و B تقسیم نموده اند. نوع A یعنی 10 هزار بازدید پست آخر و نوع B به صورت پست آزاد تعریف شده است. در این تعرفه ها هزینه هر بارگذاری مجدد 500 هزار تومان، هزینه پین برای هر ساعت 170 هزار تومان و هزینه هر 10 هزار بازدید اضافه در پست آخر 200 هزار تومان است. این کانال ها بعضا اسپانسر هم دارند؛ اسپانسر هایی که گاهی یا با سایت های شرط بندی ارتباط دارند یا اصلا خودشان بت را تبلیغ می نمایند.
آنالیز این کانال ها در ماه های اخیر نشان می دهد تعداد تبلیغات سایت های شرط بندی کمتر شده، اما سوال اصلی اینجاست که با تعطیلی تبلیغات سایت های شرط بندی، راه های دیگر درآمدزایی این کانال ها هم آنالیز خواهند شد یا نه و اگر تعطیل شوند از کجا قرار است تامین بودجه شوند؟
ارتباط بعضی از این کانال ها با سایت های شرط بندی افشا شده است و بعضی از این ها رقم های میلیاردی از تبلیغ سایت های شرط بندی به جیب زده اند و احتمالا در روز های آینده شاهد انتشار اخباری در این خصوص خواهیم بود.
ادمین های داداشی؟
انتشار چند پست شبیه به هم در دو کانال استقلال و پرسپولیس در ماه های گذشته، اولین بار این شائبه را به وجود آورد که شاید ادمین این دو کانال یک نفر است. گفته می گردد در دهه 50 فردی در مطبوعات ایران حضور داشته که صبح ها در کیهان مطلب می نوشته و عصر ها در اطلاعات جواب خودش را می داده حالا، اما داستان متفاوت شده است. در این کانال ها علیه خودشان افشاگری می نمایند و فراتر از این ها فحاشی می نمایند.
آذرماه سال جاری بود که غلامحسین زمان آبادی، مشاور فرهنگی فدراسیون فوتبال در مصاحبه با خبرگزاری فارس، درباره اقدامات فدراسیون فوتبال برای برخورد با ادمین های کانال های هواداری که سبب تفرقه افکنی و نفرت پراکنی در فوتبال کشور شده اند، گفته بود: با پیگیری های انجام شده متوجه شدیم ادمین یکی از کانال های معروف هواداری که هر دو تیم استقلال و پرسپولیس را پوشش می دهد یک نفر است و در اصفهان حضور دارد. این فرد در کانال پرسپولیس به استقلال توهین می نماید و در کانال استقلال به پرسپولیس و از این طریق هواداران را به جان هم می اندازد. این موضوع سبب تفرقه افکنی می گردد و فضایی غیراخلاقی به وجود می آورد.
این حرف مشاور فدراسیون یعنی چیزی شبیه فاجعه. آیا داخل این دو باشگاه کسی بر کانال ها نظارت ندارد؟ وزارت ورزش در این میان باید چه کند و اصلا چه می نماید؟ فاجعه این است که یک جوان می تواند با انتشار یک پست یا یک خبر دروغ و حتی توهین های رکیک، سلامت روانی نزدیک به 60 میلیون نفر از هواداران دو باشگاه را به خطر بیندازد و نظارتی هم روی او نباشد. نکته مهم تر اینکه ممکن است تیم های دیگری از شهر های دیگر از اختلافات این دو باشگاه سود ببرند.
کسی با کری خوانی و کل کل مسئله ای ندارد. ایجاد فضای خشمگین، عصبی و دوقطبی به حوزه های دیگر جامعه هم سرایت می نماید. دسته بندی ها از آبی و قرمز فراتر می فرایند و به حکومتی و غیرحکومتی، ثروتمند و فقیر یا حتی مذهبی و غیرمذهبی کشیده می گردد.
کارخانه فراوری نفرت
شش تایی ها، چهارتایی ها، دسته سه، فتح تهران و ... این ها نمونه هایی از کل کل استقلال و پرسپولیس در دهه های 50، 60 و 70 و حتی 80 بوده است. گروهی از هواداران، یکی از باخت های سنگین رودررو یا حتی باخت به حریفی دیگر را برجسته می کردند و برایش شعار می ساختند و آن را دستمایه شوخی با رقیب خودشان می کردند. حتما دعوا های فیزیکی هم بوده و حتی کسانی بوده اند که در هر دوره ای فوتبال را با میدان جنگ اشتباه بگیرند، اما شواهد نشان می دهد شرایط فعلی از دهه های قبل بدتر است. دامنه کل کل ها به فحش های ناموسی و انتشار عکس و فیلم خصوصی کشیده شده و اگر بازیکنی اشتباهی در زمین مرتکب گردد، تا مدت ها باید با عواقب اشتباهش دست وپنجه نرم کند و تضمینی هم وجود ندارد که چه زمانی این حواشی به اتمام برسد.
با توجه به اینکه عموم این ادمین ها تحصیلات و سابقه خبرنگاری ندارند و اوج ارتباطشان، دریافت اخبار از آنهاست، شناختی از فضای رسانه ای و حتی جامعه ایرانی ندارند. حتی ملاحظات و مصلحت های حداقلی را نمی شناسند و به واسطه کینه ها و سرخوردگی هایی که در درونشان دارند، حتی از برپاکردن یک آتش و ایجاد جنجال لذت هم می برند. فوتبال را به عنوان یک پدیده اجتماعی نمی بینند و سطح آن را در حد کل کل های مدرسه پایین می آورند. برای دیده شدن پای سیاست، مذهب و حتی هنر را به کانال ها و بگومگوهایشان باز می نمایند و ابایی هم از گفتن دروغ ندارند. در چنین وضعیتی فوتبال هم به عنوان بخشی از جامعه و به پیروی از آن، به جای اینکه بستری برای خالی شدن انرژی های منفی باشد، تبدیل به بنزینی برای افزایش معضلات و تنش های اجتماعی می گردد. این کانال ها دیگر تیم های خودشان را تشویق نمی نمایند، بلکه تبدیل به کارخانه هایی شده اند که نفرت فراوری می نمایند.
گوشی هایی که مربی و بازیکن عوض می نمایند
اگر زمانی سکوها، مربی و بازیکن را جابه جا می کردند، حالا، اما جایشان را به گوشی ها داده اند. به دلیل شیوع ویروس کرونا نزدیک به 10 ماه است که هیچ تماشاگری به ورزشگاه های ورزشی ایرانی نمی رود، اما بعضی مسائل همچنان وجود دارد. در فصل نقل وانتقالات ادمین های دهه هفتادی یا هشتادی هماهنگ با هم سعی می نمایند بازیکن محبوبشان را که قول پرداخت درصد به آن ها را داده است به تیم محبوبشان غالب نمایند. این کانال ها و صفحات مجازی با اتحادی کم نظیر باعث می شوند یک بازیکن سی وچندساله پایش به دفتر باشگاه باز گردد و باشگاه تحت تاثیر فضای موجود با او مذاکره کند. سرمربی تیم تهرانی با فشار فضای مجازی، بازیکنی را وارد ترکیبش می نماید یا او را روی نیمکت می گذارد. مدیرعامل برای انتخاب مدیر باشگاه یا مدیر روابط عمومی نگاهش به تعداد فالوور های اوست و توصیه های دوستان مجازی اش. هشتگ ها و تعداد اعضای یک کانال یا صفحه اینستاگرامی بیشتر از یک تحلیل کارشناسی اثر دارند و حتی می توانند وزارت ورزش را منفعل نمایند.
استفاده نادرست از فضای مجازی می تواند منجر به از دست رفتن جام گردد و در آخر هم معلوم نمی گردد که چرا و در آن برهه حساس، به جای حمایت از فرهاد مجیدی سراغ برگرداندن استراماچونی می فرایند. گوشی ها می توانند بازیکنی که سال هاست بازی ننموده را روی بورس بیاورند و با بازیکن جوان و مستعد کاری نمایند که برای همواره فراموش گردد.
منبع: فرارو