دست یاری ترومن به سمت شاه
به گزارش اخبار ورزشی، آمریکا سود خود را در ایجاد ایران مستقل و قدرتمند در برابر کمونیست ها می دید
در اواخر دهه 1940 براثر شکل گیری نظام دوقطبی و ثبات نسبی در روابط بین الملل و برنامه ریزی ایالات متحده برای بازسازی مالی اروپا، صندلی راهبردی ایران به دلیل منابع نفتی اش آشکار بود.
اگرچه آمریکا طرح های خود را در محور ایران بر مصالح خیرخواهانه بنا نهاده بود، این ظاهر قضیه بود، وگرنه آمریکا از همان ابتدا به منافع راهبردی خود در منطقه ایران می اندیشید و برای تحکیم نفوذ خود در ایران مترصد فرصت مناسب بود. آمریکا با پیاده کردن اصل چهار در ایران، درحقیقت دو سیاست عمده را دنبال می کرد:
1. جلوگیری از سیل نفوذ کمونیسم
2. بالا بردن سطح زندگی مردم در جهت تامین بازاری مطمئن برای محصولات خود و نیز استفاده از منابع نفتی و موقعیت راهبردی ایران در جهت منافع سیاسی آمریکا.
ترومن در سال 1948 م. برای بار دوم به ریاست جمهوری انتخاب شد. وی در نطق افتتاحیه اش که آن را در 20 ژانویه 1948/1327 ایراد کرد، سیاست خارجی خود را- که قرار بود مبنای سیاست خارجی آمریکا را برای سه دهه متوالی تشکیل دهد- خاطرنشان کرد. وی خطاب به مردم آمریکا گفته بود:
من توجه شما را به مخاطراتی که دنیا را تهدید می نماید و به مکتبی که مردم آمریکا در طول حیاتشان آن را فلسفه غلط و اشتباه دانسته اند که در دنیا رو به گسترش بود و به سختی ها و رنج های مردم افزوده است، جلب می کنم. آن فلسفه غلط کمونیسم است. کمونیسم بر این عقیده است که انسان آنچنان ضعیف و بی کفایت است که قادر به حکومت کردن بر خویش نبوده، بنابراین احتیاج به حکومت حکمرانان قدرتمند دارد.(1965: 227- 226 Traman,)
وی چهار اصل مهم را در جریان نطق افتتاحیه اش خاطرنشان کرد که عبارت بود از: حمایت از جامعه ملل، برنامه تجدید حیات اروپا، کمک های دفاعی و نظامی و بالاخره اجرای برنامه ای شجاعانه برای رشد علمی، صنعتی و پیشرفت کشور های توسعه نیافته. این چهار اصل، مبنای اصلی سیاست خارجی اعلام شده ترومن در این نطق بود.
ترومن در سال های آغازین جنگ سرد، هدف اصلی آمریکا از اصل چهار را که همانا مبارزه با سلطه کمونیسم در کشور های دنیا سوم و نیز تداوم رونق در فراوری صنایع این کشور ها بود، در زیر عبارت هایی، چون ریشه کنی فقر و جهل پنهان کرد.
ماده چهار کمک های مالی آمریکا که به اصل چهار معروف شد، می گوید: مردم ایالات متحده آمریکا و سایر ملل، منافع مشترکی در پیشرفت آزادی و امور مالی و اجتماعی تمام مردم دنیا دارند.
چنین پیشرفتی راه و رسم دموکراسی را تقویت نموده، روابط بازرگانی را بسط می دهد و جهت تفاهم بین المللی و برقراری صلح در دنیا مفید خواهد بود.
مساعی مردمانی را که در نواحی عقب افتاده دنیا زندگی می نمایند و مایلند به ارزش و استعداد منابع خود پی برده، سطح زندگی خویش را بالا ببرند، می توان به وسیله تبادل اطلاعات فنی و تشویق آن ها به جریان سرمایه، تقویت بخشید و این عمل تنها در سایه حسن تفاهم بین المللی و اطمینان بر عدالت واقعی حاصل می گردد.
سیاست ایالات متحده کمک فنی به کشور های عقب افتاده دنیا است تا بتوانند از منابع خود استفاده نمایند. به رئیس جمهور اختیار داده می گردد که مبالغی را جهت کمک فنی به کشور های عقب افتاده و سازمان های مربوط تخصیص دهد (اطلاعات ماهانه، آذر 19:1331).
مهم ترین اهدافی را که اصل چهار دنبال می کرد می توان به صورت زیر اولویت بندی کرد:
1. جلوگیری از نفوذ کمونیسم شوروی، به ویژه در کشور هایی که ازنظر مالی ضعیف بودند.
2. کمک به بهره برداری بهتر جهت استخراج مواد خام در کشور های عقب مانده با تبادل اطلاعات فنی.
این امر باید محرکی برای سرمایه گذاری باشد.
3. توسعه امر تجارت به کمک برنامه های کمک رسانی و مالی برای کشور های دنیا سوم (از جمله برنامه های چندجانبه ای که توسط سازمان ملل متحد اجرا می شد).
زمینه های داخلی پذیرش اصل چهار
در واقع از سال 1946 م/ 1325 ش، در آمریکا شیوه های گوناگون مقابله با تهدید کمونیسم آنالیز می شد. در میان راه چاره های پیشنهادشده برای سال های پس از جنگ، اعطای کمک های مالی و فنی به کشور های دنیا سوم مورد توجه زیادی قرار داشت (آمبروز، 130:1356)؛ زیرا به این ترتیب با انجام اصلاحات مالی و اجتماعی در کشور های دنیا سوم، زمینه نفوذ کمونیسم از میان می رفت.
ازسوی دیگر، پس از آنکه شوروی هم به قدرت اتمی دست یافت، دولت آمریکا بیش از گذشته به استفاده از ابزار های کم زیان تر تشویق می شد.
در این میان، ایران به عنوان کشوری که مرز های طولانی با شوروی داشت و منابع راهبردی آن می توانست در دنیا پس از جنگ اهمیت فراوان داشته باشد، توجه آمریکا را جلب کرد.
آچسن عقیده داشت که اگر روس ها در یکی از سه منطقه مهم ایران، تنگه داردانل و یونان نفوذ یابند دامنه قدرتشان تا آفریقا و سراسر مناطق نفت خیز و جنوب آمریکا و پس از آن به اروپا، جایی که در فرانسه و ایتالیا بزرگ ترین احزاب کمونیست سرمایه داری غرب را تهدید می کردند، گسترش خواهد یافت. (نوام چامسکی، 1370: 50-49).
به ویژه آنکه فعالیت هواداران شوروی در سال های پس از جنگ در مناطق غرب و شمال غرب ایران عامل دیگری بود که به سیاست غفلت و بی اعتنایی آمریکا نسبت به امور ایران پایان می داد. آمریکا سود خود را در ایجاد ایران مستقل و قدرتمند در برابر کمونیست ها می دید (روبین، 29:1363-28).
در جریان سفر شاه در 1949 م. به آمریکا، بیانیه مشترکی مبنی بر ادامه کمک های نظامی اعلام شده بود.
همچنین ایالات متحده قول داده بود تا از تلاش های ایران برای کسب وام از بانک دنیای حمایت نموده، برنامه اصل چهار را با اوضاع ایران هماهنگ و تطبیق کند (سنجر، 1368: 57).
برخی از ایرانیان هم از آمریکا انتظار دریافت کمک های نظامی و مالی داشتند و در این امر بر نقش ایران در پیروزی متفقین تاکید می ورزیدند.
ناپایداری سیاسی ایران در اواخر دهه 1940 م/ 1320 ش. که ناشی از اوج گیری نهضت ملی نفت ایران بود، نگرانی های عمده ای را برای ایالات متحده آمریکا به دنبال داشت. آمریکا نیز تحت تاثیر نظام دوقطبی دنیا، نفوذ هرچه بیشتر در تحولات سیاسی، مالی و نظامی ایران را در سرلوحه کار خود قرار داده بود.
هنگامی که ترومن اصل چهار را عنوان نمود ایران با مسائل مالی روبه رو بود و می خواست از بانک بین المللی برای حل مسائل مالی خود وام دریافت کند، اما پایان پس از مدت ها بحث و مصاحبه در ژانویه 1949 م. / 1327 ش. مدیر بخش وام بانک بین المللی به سفارت انگلستان در واشنگتن خبر داد مدتی وقت ضروری است تا بانک بین المللی هر نوع وامی را به ایران بدهد.
اما گزارش های مکرر سفارت آمریکا در تهران، مبنی بر مخاطره آمیز بودن اوضاع مالی کشور، به وزارت خارجه سبب شد که رونتری قائم مقام رئیس بخش امور یونان، ترکیه و ایران، برای آنالیز بیشتر به ایران بیاید.
گزارش تحلیلی رونتری که پیش بینی می کرد وقوع یک بحران شدید در ایران نزدیک است، مقامات آمریکایی را به پیگیری بیشتر تشویق کرد و آنان این بار هنری گریدی سفیر آمریکا در یونان را در راس هیاتی به ایران فرستادند.
هیات اجرای اصل چهار به دو شرط حاضر به در اختیار گذاشتن کمک اصل چهار به ایران بود: یکی از آن ها تقسیم املاک سلطنتی بود.
برنامه مزبور یک عامل مهم و اصلی برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم به شمار می رفت. موضوع تقسیم املاک با موضوع کمک 23 میلیون دلاری آمریکا از راه اصل چهار ارتباط مستقیم داشت.
برنامه تقسیم املاک سلطنتی شاه برنامه اساسی بود و محققا یک چاره فوری برای مرض موجود در ایران (یعنی وجود فقر و سبک ملک داری کهنه و قدیمی) محسوب می شد. (اسناد دفتر نخست وزیری، 18 ژانویه 1952: سند شماره 1015/1-1330-10238).
شرط دوم آن ها دادن تعهد رسمی به دولت آمریکا بود، مبنی براینکه کشور هایی که از کمک های مالی و نظامی برخوردار می شوند موظفند در دفاع از دنیای آزاد و پیشرفت و ترقی دادن به حسن نیت بین المللی برای فراهم ساختن موجبات صلح دنیای و از بین بردن علل کشمکش های بین المللی و سوءتفاهمات شرکت نمایند و سهیم باشند. (اسناد دفتر نخست وزیری، 22 ژانویه 1952: سند شماره 105/1- 1330-10238).
یک نویسنده آمریکایی معتقد است که ما باید التماس کنیم و زحمت بکشیم تا ممالک محتاج را وادار به قبول کمک مادی آمریکا کنیم. کم کم ما به این موضوع پی می بریم که دریافت نیز همان اندازه توفیق و افتخار دارد که بخشیدن و بسکمک از مواقع دادن، سخت تر از دریافت است.
علت اصلی تمام این معطلی و عدم موافقت های اولیه درخصوص قبولی این کمک ها این بود که طبق آن مقررات، ممالکی که کمک می گیرند باید رسما قبول نمایند و وعده دهند که برای تقویت دو جبهه دفاعی دنیا آزاد تلاش می نمایند.
این عبارت به نظر ایرانیان برای استقلالشان تهدیدآمیز است، چون موجب خواهد شد که سیاست بی طرفی ایران به کلی خنثی گردد و از آنجا که ایران در سرحد روسیه شوروی واقع شده، طرز استدلال و علت سیاست احتیاط دولت منطقی به نظر می رسید (اسناد دفتر نخست وزیری، 7 ژانویه 1952: 5/10/1-1330).
واکنش وزارت امور خارج آمریکا پس از آنالیز گزارش رونتری این بود که خاطرنشان کرد وزارت امورخارجه آمریکا سیاست مربوط به ایران را با توجه به اوضاع وخیم کنونی با دقت مرور می نماید و امکان اقدامات فوری را به منظور مقابله با وخامت بیشتر اوضاع در دست آنالیز دارد.
بنابراین، دادن وام به وسیله بانک صادرات و واردات، به علت نبود قانون حمایت از سرمایه گذاری خارجی در ایران از یک طرف و ناچیز بودن اثر روانی آن از طرف دیگر، امکان ندارد (اسناد سیاست خارجی آمریکا: 61)، ولی گسترش چشمگیر برنامه اصل چهار ترومن به عنوان چاره موقت درخور توجه است؛ بنابراین وزارت خارجه آمریکا از سفیرکبیر خود در تهران می خواهد که نظر کارشناسانه خود را به صورت تفصیلی که در محدوده 5 تا 15 میلیون دلار باشد، همراه با مشخص اولویت و جدول زمانی تهیه کند و به واشنگتن بفرستد.
گزارش های ماموران آمریکایی در سال 1329 ش/1950 م. حکایت از آن داشت که اگر ایالات متحده به کمک ایران نشتابد، نتایج شومی به بار خواهد آورد و توصیه می شد که با آن نوعی برخورد روان شناختی نمایند.
به منظور پیگیری گزارش های ماموران آمریکایی در ایران، آن دولت کمک های خود را در قالب اصل چهار ترومن، با امضای مقاوله نامه کمک های فنی و مالی، بین گریدی و رزم آرا در 27 مهر 1329، 19 اکتبر 1950 و با پرداخت 500 هزار دلار کمک به ایران آغاز کرد (فاتح: 198؛ یوناه و نائز، 1378: 324).
براساس قرارداد بین ایران و آمریکا در سال 1330/1951، اداره اصل چهار ترومن تاسیس و کمیسیون مشترک مرکب از نمایندگان دو کشور برای بهبود امور روستایی و اداره همکاری های فنی آمریکا در ایران تشکیل شد و پروفسور ترنر همراه با همکاران خود شالوده کمیسیون مشترک را در ایران ریخت (اطلاعات ماهانه، آذر 1331: 20).
در تاریخ ششم آذرماه 1330، آقای ویلیام وارن به عنوان رئیس اداره اصل چهار وارد ایران شد (صولت الدوله قشقایی، 1366: 228).
بعد از یادداشت هایی که بین دکتر مصدق و ویلیام وارن، رئیس اداره اصل چهار ردوبدل شد، کمیسیون مشترک، مرکب از وزیر راه، وزیر کشاورزی، سفیر آمریکا در تهران و رئیس اداره اصل چهار تشکیل شد و در نتیجه تصمیم گرفته شد که برای اتخاذ تصمیمات و انجام شور و مشورت هفته ای یک بار کمیسیون با حضور وزرای بهداری، راه، فرهنگ، کشاورزی، مدیرعامل سازمان برنامه و رئیس اداره همکاری فنی تشکیل گردد و ریاست این کمیسیون با وزیر بهداری باشد (همان: 228؛ یوناه و نائز، 1378: 369).
بخشی از یک مقاله به قلم عبدالله ساجدی
منبع: فرادید